هیولا

زندگی چطوری سخت میشه؟ یکی از راههاش اینه که مدتهای طولانی با آدمهای شبیه خودت معاشرت کنی، یا اصلا با کسی معاشرت نکنی، بعد اینطوری بعد از یه مدت انگار برمیگردی به تنظیمات کارخانه و غزت تصمیم میگیره با کسی غیر از خودت حال نکنه! اینطور میشه که دیگه رفتارهای معمولی آدمها هم برات باعث تعجب یشه و اصلا کلا فراموش میکنی که باباجون همه عشق و حال ‏ماجرای دنیا به همین تفاوتهاست.‏ بعد یهو میبینی که کلا ازدیدن نسل بشر خسته شدی و حاضری  که در تنهایی بمیری اما مجبور نشی که با این جماعت معاشرت کنی و آروم آروم میشی همون هیولایی که میتونستی باشی. هیولاها تنها زندگی میکنن چون فکر میکنم حتی تحمل دیدن هیولاهای دیگه رو  هم ندارن و خب کیه که بدونه یه هیولا توی تنهایی هاش چه کار میکنه؟

شاید اگر به جای اینهمه پیشرفتهای الکی علم  دانشمندها نشسته بودن  واقعا روی فعالیتهای اوقات فراغت هیولاها فکر کرده بودن الان من انقدر خسته از معاشرت نبودم و داشتم مثلا لگوی هیولایی درست میکردم. ‏

بیان دیدگاه