خنده دار چیه؟ اون صحنه ای که من میام وردپرس رو باز میکنم که یک چیزی بنویسم اینجا بعد میگم بذار برم حالا آمار رو هم چک کنم، بعد توی صفحه آمار نوشته که امروز بازدید کننده نداشتی ولی من طبق عادت میرم صفحه کامنت رو هم باز میکنم ببینم کامنت جدید چی دارم!  د آخه بدبخت تو بازدیدکننده ات کجا بود که کامنتت کجا باشه آخه؟‏

خواب های تمام دیشب فامیل زده بود، پدر و مادر و برادر و دایی و دوست و آشنا و وبلاگ نویس و غیره همه صف کشیده بودن که بهم بگم این وضع پا در هوای روابط خانوادگی رو باید تموم کنی. نمیشه که ، هیچ دیالوگی برقرار نمیشه و هرکسی داره ماجراها رو از زاویه دید خودش میبینه و خدا رو شکر در این 360 درجه دور دایره هیچکدوم هم 2 درجه همپوشانی نداریم اصلا گاهی اوقات شک میکنم که چطور برای مدتی حدود 20 سال این خانواده 5 نفره داشته اداره میشده، اینطور بدون دیالوگ، بدون علاقه و بدون عشق. بعد نشسته بودیم امشب با زنم به شمردن تعداد طلاق ها در خانواده‌ی من و به این نتیه رسیدیم که در این خانواده طلاق نتیجه‌ی محتوم بیش از 80 درصد ازدواجهاست و از اینکه خودمون دوام آوردیم تعجب میکنیم. قشنگی ماجرا کجاست؟ اینکه این خانواده که به تنهایی بار بالا بردن آمار طلاق در خاورمیانه رو به دوش میکشه همه شون فکر میکنن که خودشون خوبن و بقیه آدمهای روی زمین همه جنایتکارانی هستند که این خانواده‌ی معصوم و ساده و لطیف رو پیدا میکنن و سرشون کلاه میذارن و میرن. بارها شده که فکر کنم آیا هیچوقت شده زعمای این قوم بشینن اون بالا و با خودشون فکر کنند که چی شد که اینطوری شده؟

به هر حال از خانواده عزیزم خواهش میکنم که توی خوابهای من نیان و بذارن رویا ببینیم و خوابهای رنگی. با سپاس

بیان دیدگاه