زیر بار حرف زور نمیرویم اصولا ، مگر اینکه زورش خیلی زیاد باشه.

ما را به زور بردند عروسی، قول ما به خودمان را شکستند . ما هم هنگام خروج افاضات فرمودیم :

«خدای آسمونها، اگر میتونی خوشبختشون کن، هر چند بعید می دونم انقدرها قادر و متعال باشی.»

 

;|+| نوشته شده در ;سه شنبه بیست و نهم مرداد 1387ساعت;2:29 توسط;فرشاد; |;

6 نظر برای “

  1. سه شنبه 29 مرداد1387 ساعت: 16:36

    آفرین پسر خوب سحر خیز شدی صیح ها زود بلند میشی ببین FM اصلا انقدر به من فکر میکنی و در تلاش این هستی که با من یه جورایی ارتباط برقرار کنی بیخواب شدی آخی با خودت این کارا رو نکن.در ضمن آفرین که بلاخره یاد گرفتی بنویسی عاشقانه:

  2. چهارشنبه 30 مرداد1387 ساعت: 1:5

    سلام:تو چرا سلام کردن بلد نیستی:FM با شما هستم.یه سوال ازت دارم چرا قسمت نظر سنجی وبلاگ تو فعال نیست؟قلب ها اصولا آزار میبینن تا اینکه پخته میشن.

  3. دوشنبه 26 اسفند1387 ساعت: 18:25

    ببین دخالت نکندعاها اشتباه میشهاونا خوشبخت نمیشنممکنه شما حامله بشیگفته باشم!

بیان دیدگاه