رفع خماری

 

صبح ساعت ۸ ، در حال غلت زدن ناگهان صدای اس ام اس می آید. در حال پیدا کردن گوشی به این فکر میکنی که خبر قطعی شدن ناهار امروز توی درکه یا سفر شمال فردا باید باشد.

اس ام اس از شماره ی آشنای  ۳۰۰۰۹  رسیده است و اعلام میکند که نصف حقوق این ماهتان را باید به حسابشان پرداخت کنید.

عاشقیت غیر از درد هزینه هم دارد ، هم اکنون نیازمند یاری سبزتان هستیم ، شماره حساب ………

;|+| نوشته شده در ;پنجشنبه بیست و چهارم مرداد 1387ساعت;12:26 توسط;فرشاد; |;

10 نظر برای “رفع خماری

  1. پنجشنبه 24 مرداد1387 ساعت: 12:30

    به دنبال راهی به سوی شمال می گردم چهره ای خسته و بیگانه با من احساس همدردی می کندو همین امید مرا بیشتر می کندمی دانم که نمی توانم دیر کنم چون پرنده های شب صدایم می زنند اما من نمی توانم آسمان بی قرار را لمس کنم چشمان دردناکم را به سوی غریبه می بندم اندیشه ای دلنواز ترسهایم را لمس میکنددست و پاهای دردناکم را به آسایش وا میدارداندکی به ماندن دعوتم میکند شب پیش روی دیدگانم به آرامش رسیده است ومن در جستجوی روزی که همه شبها مثل آن روز صبح رسیدن به شمال باشند…

  2. جمعه 25 مرداد1387 ساعت: 10:57

    ازرائیل سلام:چرا انقدر خشن؟، گناه داره فرشاد دیگه قول میده بدون اجازه ی تو هم آب نخوره.از در دوستی وارد شو بذار تاثیرش رو بذاره مثل من

  3. یکشنبه 27 مرداد1387 ساعت: 17:36

    سلام فرشاد:شاید این چیزی رو که بهت بگم خندت بگیره کلی هم منو مسخره کنی اما میگم.تو همون………نیستی؟

  4. دوشنبه 28 مرداد1387 ساعت: 22:44

    ببین راستی دلم برای اون بچه ای که تو میخوای تربیتش کنی خیلی میسوزه اون دیگه میخواد چی بشه.آدمی که زن و بچه داره پاش و کم تر تو نت میذاره یه ذره بیشتر به خانوادش اهمیت میده.در ضمن کوچه جای دسشویی بچه نیست اونجا یه جای دیگست FM اینا رو کی میخوای یاد بگیری کی میخوای آدم شی به معنای واقعی.راستی از عکسی که گذاشته بودی برام ممنون خیلی قشنگ بود:

بیان دیدگاه