موتورم و باقی قضایا

طبق قانون، موتور من باید حداکثر مثلا 50 کیلومتر بر ساعت سرعت بره. اما خب همونجا که بهت میفروشن این موتور رو سیلندرش رو عوض میکنن و متور مثلا 70 تا هم ممکنه بره. بعد خب واقعیتش اینه که در شهر و خیابون و کوچه تو اصلا خیلی کم پیش میاد که بیش از 40 کیلومتر بر ساعت بخوای بری، چون هر 100 متر یا چراغ هست یا یکی داره جلت میپیچه یا ایستگاه اتوبوسه یا کوفت و زهرمارهای دیگر. اما یه وقتایی که میرم از روی پل معروف بگذرم و وارد اروپا بشم اونجاست که اختلاف سرعت خودش رو نشون میده؛ ماشین ها و موتورهای دیگه ویژ ویژ از کنارم رد میشن و من دارم زور میزنم که مثلا 60 تا برم، چون روی پل انقدر باد میاد که عمرا 70 رو نمی‌بینی. اونجا معمولا وسوسه میشم که برم گواهینامه موتور بگیرم و موتور درست بخرم که سرعت بره و فلان. بعد خیلی وقتها هم دارم قیمت و مدل موتور چک میکنم. بعد ولی وقتی شروع میکنم به برنامه ریزی یادم میفته که اگر موتوری بگیرم که اونقدر سرعت بره احتمالا ظرف کمتر از یک هفته تصادف مرگبار خواهم کرد. من عاشق سرعتم. ماشین هم که سوار میشدم همیشه پرگاز رانندگی میکردم. حالا فکر کن اون جنون من رو با شتاب یه موتور مثلا 150 یا 200 مخلوط کنی، قشنگ ظرف یه هفته باید جنازه ام رو با کاردک از پشت یه اتوبوسی کامیونی چیزی بتراشی. خلاصه که تقریبا هر روز درگیر این رویا میشم و شب خلاص میشم ازش، وقتی میفهمم که زندگی رو بیشتر دوست دارم. ‏

موتور چیز خیلی عجیبیه. قشنگ انگار وقتی سوارش میشی عضو یه گروه جدیدی میشی، پشت چراغها خیلی وقتها موتوری های منتظر دیگه تلاش میکنن باهات گپ بزنن؛ که چند خریدی، مصرف بنزینش چقدره، یا خوش به حالت که بیمه و مالیات نمیخواد. بچه های 3-4 ساله به خاطر رنگ موتورم خیلی با ذوق نگاه میکنن بهم، پیرمرد پیرزن ها معمولا میترسن ازم و حتی وقتی براشون میایستم و راه میدم که رد بشن هم اعتماد نمیکنن. ماشین ها بیشتر با ترحم رفتار میکنن با آدم و راه میدن که خب خیلی رانندگی رو راحت و امن میکنه. در این 2-3 ماه اصلا ندیدم که کسی بخواد باهام لج کنه؛ یعنی این موتور من یه حالی داره که خیلیا ممکنه باخودشون بگن که بابا این رو خدا زده دیگه، افتاده هم ه زدن نداره. بعد وقتی به اونهایی که ماشین دارن میگی که مثلا با موتور اومدی سر قرار یهو یه نگاه حسرت باری میکنن بهت که خوش به حالت که از ترافیک تونستی فرار کنی و فلان. همون جنس حسرتی که خودم سالها داشتم نسبت به موتور، و میدونی فاصله آدم با خرید این موتورها همینقدره که بری در مغازه پول رو بدی و خلاص والسلام. اما همه تعویق میندازیم، همونطوری که من 10 سال انداختم. خلاصه که اگر علاقه دارید تعجیل بفرمایید، ضررنمیکنید. ‏

یکی هم یه جایی به پست قبلیم ارجاع داده و بهم گفته برانداز پیر :)) که خب به قول بابام باید بگم پیر باباته! ‏ آدم واقعا باور نمیکنه که این شیطان مسلم خامنه‌ای سری طرفدار داشته باشه؛ هیچ ظلم و گناهی نیست که این کثافت و ایادیش در این 33 سال انجام نداده باشن اما خب یه احمق هستن که خایه مالی سلطان جائر رو می‌پسندن. ‏

بیان دیدگاه