به شما هم ميگن دوست؟ بشينيد فكر كنيد، ببينيد آدمي كه قراره 2 ماه تهران نباشه و سه چهار روز فرصت داره فقط، چه كارهايي ميتونه بكنه؟ كجا ها ميتونه يا بايد بره؟
پيشنهادات بي شرمانه هم با كمال ميل پذيرفته ميشود.
;|+| نوشته شده در ;پنجشنبه بیست و نهم مرداد 1388ساعت;0:31 توسط;فرشاد; |;
آخرین وسوسه های من 
پنجشنبه 29 مرداد1388 ساعت: 0:55
سلام خوبی پیشنهاد نیتونم بدمبهم سر بزن
پنجشنبه 29 مرداد1388 ساعت: 9:58
پیتزا و پاستا و کباب خوب بخور بدیهیه که از قدیم گفته اند کباب و شراب و مهوش پریوش و…بشین مثل خر فیلم رومنس ببین دوستان ات را وادار پارتی مختلط مبتذل بگیرند که توبتوانی حرکات موزون انجام بدهی و تناسب اندام ات حفظ شودمن بودم یه خیابان گردی شبانه سواره هم می کردم اصلن تهران یعنی خیابانقدری هم خودت را برای دلبر مربوطه لوس کن که البت کلیه موجودات مذکر استاد ننه من غریبم بازی هستند جمیعن مثل برق و باد می گذره یعنی الان شما کچلی ؟!هه هه
پنجشنبه 29 مرداد1388 ساعت: 10:16
بالاخره نوبت تو هم رسیداگه بگی قراره سربازیت کجا باشه شاید قسمت بشه شهر ما باشی اونوقت یه عالمه پیشنهاد واست دارم
پنجشنبه 29 مرداد1388 ساعت: 11:12
ما که دیپلم رفتیم سربازی و جات خالی به خاطر قد و قواره و صدای آنچنانیمون شدیم ارشد!!! همین تحصیلکرده ها!!! آقا شرمنده ما بعدا تحصیلکرده شدیم ولی تنها خاطره ی باقی مونده از آسایشگاه تحصیلکرده ها بوی بد جوراباشون بود!!!! فرمانده گروهان تشویقی میداد به ارشدایی که برن و به اونها بگن که الان وقت ناهاره یا شامه یا برن به خط بشن!!!! همشم تو آموزشی بود این ماجراها!!!! بعدا تقسیم شدیم و اون تحصیلکرده ها شدند افسر و ما شدیم عمله اکره!!! اما تو این دو ماه که مونده تا میتونی بخور و بخواب. غذاهای خوب و شیک و گرون بخور و روی تخت خوابهای نرم و فنری و پر قویی بخواب و تا میتونی بالشتو بغل کن. فشارش بده!!!! اونجا ماجرا یه چیزه دیگه ست. موقع رفتن. نون و خرما تا خرتناق ساکت با خودت ببر!!!! غذای آموزش یه آشغاله مگر اینکه سپاه افتاده باشی!!!
پنجشنبه 29 مرداد1388 ساعت: 11:13
بگیر فقط تخت بخواب اونم به خصوص خواب صبح رو از دست نده
پنجشنبه 29 مرداد1388 ساعت: 14:25
می تونه به قدر کافی در توالت فرنگی بشاشه
پنجشنبه 29 مرداد1388 ساعت: 15:52
هرکاری دوس داشتی!!!!!!!!!!فعلا آزادی!!!!!!!!!!!!
پنجشنبه 29 مرداد1388 ساعت: 21:54
الان که درکت نمیکنم ولی فک کنم بتونم 6 ماه دیگه ازت راهنمایی بخوام.
_______________
فرشاد پاسخ ميدهد :
با كمال ميل كمك ميكنم اگر شهيد نشدم در راه ميهن. آيكون مظلوم نمايي
جمعه 30 مرداد1388 ساعت: 1:41
ببخشید ولی من خیلی نامردم چون از ته دل خندیدم که می خوای بری سربازی آخه اصلا بهت نمی یاد حالا دیگه کی بیاد بنویسه ما بخندیم ؟؟؟!!!
شنبه 31 مرداد1388 ساعت: 8:40
به این فکر کن که میری حال میکنی 2 سال …. حداقل یکسال اول هیچ غمی نداری جز سربازی …. فکر هیچی ام نمیخواد بکنی …. اما این چند روز تا میتونی بخواب بخور و بقیه افعالی که با ب.. شروع میشن ….