رویای در آغوش کشیدن بدن خیست، نوازش کردن موهایی که ازشان آب می چکد و دیدن خطوطی روشن که مایوی دوتکه ات روی بدن برنزه ات برجای گذاشته، همه را با حقوق ماهانه ی این شغل لعنتی تاخت زده ام.
کاش این پنجشنبه رو می شد تعطیل کرد.کاش میشد ۱۰ روز تعطیل کرد و به زیارت عتبات عالیات پاتایا مشرف شد.
هزار تا از این رویاها دارم، و یک مانع، و اسبی که دارم برای پریدن از چنین مانعی هنوز خیلی یابو است.
;|+| نوشته شده در ;یکشنبه ششم مرداد 1387ساعت;0:10 توسط;فرشاد; |;
یکشنبه 6 مرداد1387 ساعت: 0:26
دوستی برای خود برگزین که به گاه سختی و درماندگی مددکارت باشد . بزرگمهر
یکشنبه 6 مرداد1387 ساعت: 1:7
وای چه شاعرانه چرت و پرت می نالی
سه شنبه 8 مرداد1387 ساعت: 10:29
fool ships are always exclusive!!!میگم این جمله رو 100 بار از روش بنویس فردا ازت می پرسم!!!
سه شنبه 8 مرداد1387 ساعت: 10:30
fool ships are always exclusive!!!میگم این جمله رو 100 بار از روش بنویس فردا ازت می پرسم!!!
دوشنبه 26 اسفند1387 ساعت: 18:12
و من اسبی را میبینم که سوارش میترسد!